از موقعی که تلگرام و اینستا اومده دیگه هیشکی وبلاگ نمیاد و نمی نویسه
چقدر دلم واسه اون روزایی که همه بودن همه هر روز مینوشتن تنگ شده
ولی بازم خدا رو شکر
ایشالله که همیشه حال همشون خوب باشه حالا مهم نیست تووی دنیای
وبلاگ نویسی باشن یا جای دیگه . . .
امروز به آقای خونه گفتم دیگه واقعا حوصلم سر رفته . . . گفتم که بیشتر
به فکرم باشه واسه کار . . . گفت شب میام و با هم صحبت میکنیم و ایشالله
که همه چی زودتر درست میشه و یه کار خوب پیدا میشه
جمعه شام مهمون داریم . . . خونه همون همکارش رفته بودیم که دو تا فسلقی
داشت . . . دعوتشون کردیم
از امروز باید کم کم کارامو انجام بدم و تمیز کاری کنم . . . باورتون میشه خوشحالم
آخه جمعه صبح تا ظهر کلاسم بعدشم بیام سرم به غذا درست کردن و . گرمه .
از اینکه وبلاگ دارم خوشحالم از اینکه شماها هستین خوشحالم
خدا رو شکر واسه همه چیز
درباره این سایت